ریحانه،گل بهشتیریحانه،گل بهشتی، تا این لحظه: 10 سال و 10 ماه و 29 روز سن داره

ریحانه گل بهشتی

از تو برای تو مینویسم گل ناز بهشتی

عزیز تر از جونم دیروز یعنی 27 دی 1392 رفتیم  جشن خاله بابایی شما خانم بودی و خانم تر  هم شده   بودی از اول جشن تاآخرش همش خوابیدی  هیچ من اذیت نکردی .   آخرشب وقتی برگشتیم خونه رفتیم بالا پیش پدر جون با عمو ها که مونده بودن خونه پدر جون وقتی به شما   میگفت 1 شما میشستی وقتی میگفت 2 پا میشدی البته با کمک مامانی یا اگه چها دست و پا بودی با 1 2   گفتن پدر جون جلو عقب میشدی .   امروز یعنی 28 دی ماه تونستی برای اولین بار از حالت سینه خیز  با کمک یه دستت براحتی بشینی   .وقتی خیلی سینه خیز میرفتی و خسته میشدی یه ذره میشستی بعدش دوباره سینه خیز میرفتی ...
28 دی 1392

شیرین کاریهای 25 دی ماه 1392

امروز دیگه تونستی بدون کمک من و بابایی از حالت چهاردست و پا بشینی   انگشتهات میزنی به لبت و صدا در میاری   وقتی بغلت میکنم خودت خم میکنی و با پلاک زنجیر مامان بازی میکنی ازش میگیری و آویزون میشی   امروز نهار بهت قورمه سبزی با برنج دادم خیلی خوشت اومده بود      
26 دی 1392

رویداد روز 23 دی ماه 1392

عزیز تر از جونم امروز بردیمت آتلیه همون آتلیه ای که مامان و بابا واسه   عروسیمون رفته بودیم ازت عکسهای خوشگلی انداختیم خیلی قشنگ شدن   میزنم رو دیوار  وقتی بزرگ شدی میبینی . تازه امروز یه دوست جدید دبه دوستات   اضافه شد آخه تازه بدنیا اومده اسمش مهسیماست دختر عمو حمید
23 دی 1392

از تو برای تو نویسم بهترینم

عزیز دلم وقتی مامان تو خونه برات سوره های کوچیک قران می خونم شما بلافاصله بعداز قطع شدن صدای من شروع میکنی به صدا در آوردن انگار داری تکرار میکنی خیلی دوست دارم قاری قرآن بشی .عاشق کنترل تلویزیون هستی میذاریمش جلوت که برشداری شما یه ذره خودت رو زمین میکشی اگه ببینی خیلی دوره غلط میزنی تا برش داری .شبها وقتی متکا پهن میکنیم چنان ذوقی میکنی که نگو پاهات رو میکوبی زمین بلند میخندی.تازهوقتی میخوام بهت سوپ بدم یادگرفتی قاشق از دستم بگیری تا خودت بذاری دهنت یا خم میشی از ظرف خودت غذا برمیداری . عاشق جوجه هستی .همش میل داری بری زیر مبل و کابینت رو با دستت بکنی مبل...
23 دی 1392

جشن دندونی ریحانه گل گلی

تاریخ 19 دیماه برای ریحانه خانم جشن دندونی گرفتیم کلی مهمون داشتیم   خیلی باحال بود جای همتون خالی .توی این عکس نازنین فاطمه دختر عموی   ریحانه داره نوازندگی میکنه تا ریحانه سرش گرم شه ما بتونیم ازش یه عکس   نسبتا خوب داشته باشیم آخه ریحانه دندوناش درد میکرد تو همه عکساش داره   گریه میکنه ...
21 دی 1392